مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

روزمرگی های من و هنی!!!

از خواب بیدار شده و بهش میگم هنی جیش نداری میگه نه مامان جیش نیست مشغول میشم ب کارای خودمو همونجوری ک دارم سیب زمینی رنده میکنم و پشت بندش پیاز هنی میگه مامان آسه (مدل جدید صدازدنش ) جیش هست دسشویی دارم میگم بدو برو تا من بیام ی نگاه ب دستای من میندازه قیافشو ی مدلی میکنه و میگه مامان آنه داری مو آی دستاتم بوشور عب؟؟؟ من: چشم قربونت برم فدای وسواگریات ************************** میره جیش میکنه و نگام میکنه و میگه : دیدی جیش کردم میگم اره قربونت برم دیدم میگه : منم دیدم ینی اصن ی وضی قربون اون دیدت برم ************************* این روزها مهنای من خیلی بزرگ شده بزرگ شده ک هیچ خانوم شده وقتی از دستشویی میا...
27 ارديبهشت 1392
1319 0 250 ادامه مطلب

آخر هفته ی ما!!!

روز پنجشنبه ایی هوس شهربازی کردیم خیلی خفن برای همین برنامه ریزی کردیم از نوع رفتن خوبیش ک خیلی خوب بود ولی فقط بازیهایی میتونستیم سوارشیم ک هنی هم بتونه مارو همراهی کنه برای همین بازی هایی از قبیل سورتمه و ارابه وتاب بزرگ بد موند تو دلمون و حتی بلیطی ک گرفتم برای تاب بزرگ نشد ک سوار بشم چون دخترک ما هم هوس کرده بودن و نمیگذاشتن ما تنهایی سوار بشیم و ب همین علت پس داده شد و ب جاش بلیط قرار گرفتیم خلاصه ما فقط تونستیم چرخ فلک سوار شیم و قطار وماشین   روز جمعه ایی هم تصمیم گرفتیم بریم نمایشگاه کتاب ماشینو پارک حرم امام خمینی و کردیم و مِن بعدشو با مترو ...
21 ارديبهشت 1392
1277 0 225 ادامه مطلب

پست داغ

خب از اونجایی ک ما بسیار هنرمندیم ولی هنر خودمان را رو نمیکردیم ب اصرار یکی از دوستان ک میشود همان الهام جونی خودمون , قرار شد عکسای هنرمان را و البته فقط همونایی ک از وب خودش یاد گرفتم اینجا بزاریم                   و قابل ب ذکر هم میباشد ک ما بسیار کیک درست مینماییم   اما اینهایی ک عکسشو گذاشتم هم بسیار راحت و هم موادهایی ک ب کار میبرد بسیار کم و قابل دسترس میباشد مث این سامان گلریز نیست. خب امروز هم کیک یزدی درست نمودیم و ازاونجایی ک قالب نداشتم تو قالب ی تیکه ریختم ولی خداییش خیلی خوشمزه شد ک هنوز هنوزه هنی داره میخوره خلاصه داغه داغه بفرمایید خخخخخخخخ...
16 ارديبهشت 1392

چقدر قشنگه مادر بودن!!!

چقدر قشنگه مادر باشی و وقتی ی گوشه میشینی  ببینی ک  گیلاس خوری های توی ویترین ب خاطر مدلش ک اونارو خوابوندی حالا ببینی ک مثل بقیه صاف شده و اون موقع هست ک نمیتونی خندتو کنترل کنی ک حتی دلتم نمیاد دست ب درست کردنشون بزنی...   چقدر قشنگه مادر باشی و وقتی نشستی فیلم میکس عروسیتو میبینی و ب اون قسمتی می رسی ک پیشونیتو گذاشتی رو پیشونی همسرت و رفتی تو حس دخترکت هم دستاتو بگیره و پیشونیشو بزاره رو پیشونیتو و لبخندشو بت هدیه کنه...   چقدر قشنگه مادر باشی  و وقتی داری با تمام وجودت برای تولد شوهرت عکساشو میکس میکنی ببینی ک یکی هم از اون طرف با همه ی حسش بگه امین منه عشقه منه و من ...
11 ارديبهشت 1392
2171 0 155 ادامه مطلب

میلاد عشق

    اکنون این منم زنی از تبار عاشقی  ک اندر خم این زندگی دلشادانه اورا فریاد  می زند  عاشق اوست و عاشق هر چیزی ک از ان اوست  هرم نفسهایش نوازشهای پَرگونه ی من است  و سینه پهن مردانه اش جایگاه امن من  بودنش ارامش خیال من است  و نبودنش حکم اعدام من  من یک زنم  زنی ک نگاه مردش را دوست می دارد  و چ زود دلتنگ می شود برای این دوست داشتن ها  اصلا وقتی ک نیست همه چیز تنگش می شود من یک زنم و ب زن بودنم مفتخرم حتی با تمام نیازهایم نیازهایی ا...
5 ارديبهشت 1392
1